۵ خرداد ۱۴۰۴

بازآرایی حکمرانی در بوشهر بوشهر به عنوان یکی از استراتژیک‌ترین استان‌های کشور، با برخورداری از منابع عظیم انرژی، دسترسی به آب‌های آزاد و همجواری با حوزه خلیج فارس، می‌تواند یکی از پیشران‌های توسعه ملی در جنوب ایران باشد. اما واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد که این استان با وجود ظرفیت‌های طبیعی و انسانی چشمگیر، از ضعف‌های عمیق مدیریتی و ساختاری رنج می‌برد؛ ضعف‌هایی که در دهه‌های اخیر باعث عقب‌ماندگی آن از روند توسعه پایدار شده‌اند.

نقش استاندار به‌مثابه طراح تحول

استاندار بوشهر باید فراتر از یک مدیر اجرایی، نقش طراح تحول را برعهده گیرد. او باید این واقعیت را بپذیرد که ساختار فعلی مدیریت در استان نیازمند یک بازآرایی بنیادین است. بسیاری از چهره‌ها و نهادهایی که طی سال‌های اخیر در موقعیت‌های تصمیم‌ساز و مشورتی حضور داشته‌اند، نه‌تنها خروجی ملموس و موثری برای توسعه استان نداشته‌اند، بلکه در بسیاری مواقع، به مانع اصلی برای رشد نهادهای جوان، نوآور، و تحول‌خواه بدل شده‌اند. حذف تدریجی این افراد و جایگزینی آنان با نیروهای متخصص، باتجربه و در عین حال جوان و پرانگیزه، اولین و ضروری‌ترین گام برای آغاز یک تحول واقعی است.

توسعه ارگانیسمی: نگاهی نو به توسعه منطقه‌ای

اما کنار زدن چهره‌های ناکارآمد به‌تنهایی کافی نیست. رویکرد جدیدی به توسعه باید در دستور کار قرار گیرد؛ رویکردی که می‌توان آن را «توسعه ارگانیسمی» نامید. در این نگاه، توسعه نه به صورت بخشی و مجزا، بلکه به‌عنوان یک فرآیند یکپارچه و پویا در نظر گرفته می‌شود. استان مانند یک ارگانیسم زنده است که اعضای مختلف آن—از اقتصاد، فرهنگ و اجتماع گرفته تا سیاست، آموزش و محیط زیست—باید در تعاملی هم‌افزا و سازنده با یکدیگر قرار گیرند.
در چنین چارچوبی، سیاست‌گذاری‌ها باید به نحوی طراحی شوند که ظرفیت‌های درونی جامعه شکوفا گردد. هماهنگی میان نهادهای دولتی، دانشگاه‌ها، بخش خصوصی، تشکل‌های مدنی و رسانه‌ها می‌تواند یک زیست‌بوم تحول‌آفرین در استان ایجاد کند؛ زیست‌بومی که نه از بالا به پایین، بلکه با مشارکت واقعی مردم، بویژه جوانان، تغذیه می‌شود.

جوانان: موتور محرک توسعه

یکی از نقاط ضعف تاریخی در ساختار مدیریتی استان بوشهر، بی‌توجهی به سرمایه انسانی جوان و نادیده گرفتن نیروهای تحصیل‌کرده و بومی بوده است. جوانان بسیاری در این استان وجود دارند که در بهترین دانشگاه‌های کشور تحصیل کرده‌اند، در حوزه‌های فنی، مدیریتی، فرهنگی و اجتماعی تخصص دارند، و از انگیزه بالایی برای خدمت به زادگاه خود برخوردارند. با این حال، به دلایل مختلف—از جمله تمرکزگرایی، رابطه‌محوری، و نگاه محافظه‌کارانه در گزینش مدیران—این نیروها یا جذب ساختارهای رسمی نشده‌اند، یا در صورت جذب، در حاشیه نگه داشته شده‌اند.
استاندار باید با شجاعت، درهای ساختار تصمیم‌سازی را به روی این جوانان بگشاید. این اقدام، تنها یک ژست نمادین نیست، بلکه اقدامی استراتژیک برای تزریق خون تازه به رگ‌های مدیریتی استان. از اتاق فکرهای تخصصی گرفته تا مدیریت پروژه‌های کلان استانی، جوانان می‌توانند نقشی موثر ایفا کنند، مشروط بر آن‌که میدان واقعی برای نقش‌آفرینی آنان فراهم شود.

لزوم ترازسازی منافع ملی و محلی

نکته مهم دیگر، ضرورت ایجاد توازن میان منافع ملی و منافع محلی است. متاسفانه در بسیاری از طرح‌ها و پروژه‌هایی که در استان بوشهر اجرا شده‌اند، منافع ملی بر منافع محلی ترجیح داده شده‌اند، بدون آن‌که سازوکار مشخصی برای بازتوزیع عادلانه ثروت و فرصت به جوامع محلی در نظر گرفته شود. این روند منجر به بی‌اعتمادی و شکاف میان مردم استان و دولت شده است.
استاندار باید بتواند با زبان دیپلماسی توسعه، این ترازسازی را محقق کند. او باید نماینده مردم بوشهر در پایتخت باشد، نه نماینده پایتخت در بوشهر. این یعنی دفاع از سهم استان از درآمدهای ملی، پیگیری زیرساخت‌های مغفول‌مانده، و طراحی الگوهایی برای بازتوزیع عادلانه درآمدهای نفتی، بندری، و صنعتی در سطح استان.

نتیجه‌گیری

تحول در بوشهر نیازمند «شجاعت، بینش و برنامه» است. استانداری که بخواهد در تاریخ این استان ماندگار شود، باید با عبور از مناسبات کهنه، نگاهی تازه به حکمرانی استانی داشته باشد. بازآرایی نظام مدیریتی، حرکت به سوی توسعه ارگانیسمی، میدان دادن به جوانان، و ترازسازی منافع ملی و محلی، می‌تواند بوشهر را از وضعیت رکود و انفعال خارج کند و به توسعه پایدار هدایت کند.

Visited 1 times, 1 visit(s) today