۱۴ تیر ۱۴۰۴

فرزاد نعمتی

سیدمحمدمهدی جعفری، نویسنده، مترجم، استاد بازنشسته دانشگاه شیراز و نماینده مردم دشتستان در دوره اول مجلس شورای اسلامی، یکی از برجسته‌ترین نهج‌البلاغه‌پژوهان معاصر است که سال‌هاست محققان تاریخ اسلام از تلاش‌های او بهره‌مند می‌شوند.

در جوانی علقه‌های روشنفکری دینی در او جوانه زد و در آغاز دهه ۱۳۴۰ به نهضت آزادی ایران پیوست. در تمام این سال‌ها او ضمن حضور در محافل روشنفکری، در زمینه مطالعات دینی، ادبیات و زبان عربی به پژوهش می‌پردازد و آثاری ارزشمند در کارنامه فکری او دیده می‌شود؛ از ترجمه ۷ جلد از کتاب ۸ جلدی «امام علی»، نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود تا «تصحیح و ترجمه نهج‌البلاغه» که در سال ۱۳۸۷برنده بیست‌وششمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.

به مناسبت ایام عاشورای حسینی، با او درباره اهداف قیام امام حسین(ع) و اختلاف آرایی که درباره تبیین این اهداف وجود دارد، سخن گفتیم. او خود شاهد زنده برخی از این اختلاف‌ها از دهه ۱۳۵۰ بوده و در این گفت‌و‌گو خاطراتی از آن روزها نقل می‌کند که خواندنی و قابل تأمل است:

در زمینه تحلیل اهداف امام حسین(ع) رویکردهای متفاوتی وجود دارد؛ از قیام استشهادی تا شهادت تکلیفی، از شهادت سیاسی تا تشکیل حکومت. به نظر شما در میان رویکردهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد، کدام‌یک از نظر تاریخی با واقعیات همخوانی بیشتری دارد؟

قیام عاشورا را باید از دو دیدگاه بررسی کرد؛ یکی دیدگاه تاریخی و دیگری رویکرد عقیدتی. از نظر تاریخی باید برگشت به اختلاف بین بنی‌امیه و بنی‌هاشم که از دیرباز، شاید ۱۰۰ سال قبل از بعثت رسول، این اختلاف وجود داشت. بعدتر که رسول به نبوت مبعوث شد، این اختلاف بیشتر خود را در قالب مذهبی نشان داد. بنی‌امیه به بت‌پرستی مشغول بودند و بنی‌هاشم و نماینده همه آنها رسول خدا به توحید دعوت می‌کرد. جریان صدر اسلام را می‌دانیم که این اختلاف با پیروزی رسول خدا و بنی‌هاشم بر بنی‌امیه در سال ۸ هجرت انجام گرفت و بنی‌امیه ناچار شد که تظاهر به اسلام کند چون دیگر قدرتی نداشت و در عین حال می‌خواست از امکانات استفاده کند. این اختلاف اما همچنان زیر پرده ماند تا اینکه در زمان خلافت عثمان که از بنی‌امیه بود، بیشتر چهره خود را نشان داد و بنی‌امیه به‌خصوص معاویه خود را برای رسیدن به قدرت و بازگرداندن سلطنت سابق آماده کرد.

وقتی امام علی به خلافت رسید معاویه دیگر همه چیز را آشکار کرد و مدعی خلافت شد. این نزاع با شهادت امام علی به‌ظاهر به نفع معاویه به پایان رسید. اما از طرف دیگر سلسله بنی‌هاشم همان شعار توحید را که از رسول خدا گرفته بود ادامه داد و امام حسن و بعدتر امام حسین این رسالت تاریخی را تداوم بخشیدند. این رسالت برعهده آنان بود و به همین دلیل امام حسین وقتی در برابر یزید قرار گرفت و اعلام کرد که اگر کسی مانند من با کسی مانند یزید بیعت کند، فاتحه اسلام را باید خواند. این سخن از نظر تاریخی نشان می‌دهد که امام حسین دنباله سلسله حق است. «ثارالله» هم یعنی گرفتن انتقام خون حق به وسیله خدا و کسانی که این رسالت را دارند.

از نظر عقیدتی هم با بیعت، سازشکاری و تسلیم‌شدن امام حسین در مقابل یزید، اسلامی باقی نمی‌ماند. بنابراین امام حسین به دو دلیل قیام کرد؛ یکی برای دفع ظالمی که در مقابل مردم ایستاده بود و حقوق مردم را به‌طور کامل پایمال می‌کرد. امام هم هنگام حرکت از مدینه به مکه این را بیان کرد. از نظر عقیدتی هم این قیام تکلیفی بود بر دوش امام و می‌توان آن را شهادت تکلیفی و سیاسی هر دو دانست. امام وقتی متوجه شد نمی‌تواند از طریق ظاهر بر دشمن که خصم مردم نیز هست، پیروز شود، شهادت را وسیله‌ای قرار داد برای پیروزی تاریخی و برای آیندگان.

مهمترین تحریف‌هایی که واقعه عاشورا به‌خصوص در زمانه ما دچار آن شده است، چیست؟

متاسفانه پیام عاشورا تحریف شده است. شاید همانطور که شهید مطهری هم می‌گوید این تحریف از «روضه‌الشهدا» شروع شده باشد. البته قبل‌تر هم بود ولی مثلاً کتاب ابومخنف که چاپ شد و در دسترس همگان هست، کاملاً تحریف شده است. آقای حجت‌الله جودکی در دوره کارشناسی‌ارشد تاریخ دانشگاه تهران پایان‌نامه‌ای داشت درباره همین تحریفات و مقتل‌ها. او مقتل ابومخنف را از تاریخ طبری گرفت و بیش از ۱۱۰ روایت از تاریخ طبری استخراج کرد و نشان داد که این روایات با روایاتی که در این کتاب چاپ‌شده وجود دارد، بسیار متفاوت است و تقریباً آنچه تاریخ طبری از ابومخنف نقل کرده، بسیار معقول و منطقی به نظر می‌آید، اما این کتاب فعلی نه.

شیعه، روایات ابومخنف را قبول دارد و اهل سنت هم این کتاب را نقد کرده‌اند. برای نمونه در تاریخ طبری روایت ابومخنف نقد شده اما آن‌چه از قول ابومخنف در این کتاب تحریف‌شده چاپ شده است خیلی تفاوت دارد با آنچه از آثار مستند و معتبر تاریخی به دست می‌آید. «روضه الشهدا» هم مهمترین تحریف آن است که می‌گوید امام برای شفاعت شیعیانش این کار را انجام داد یا این کار را انجام داد تا ما گریه کنیم و در اثر گریه به بهشت برویم. متاسفانه مداحان هم امروزه همین روش را در پیش گرفته‌اند و دیگر آن پیام عاشورا و قیام امام حسین زیر این تحریفات پنهان شده است و در نتیجه آن، جهان معاصر از درک آن پیام محروم مانده است.

آن پیام به‌طور ویژه چیست؟ همان ظلم‌ستیزی است؟

بله. دقیقاً همین است. شما اگر در نهج‌البلاغه هم تأمل کنید و آن را کتاب راهنمای عمل قرار دهید، می‌بینید که این کتاب هم کتاب ظلم‌ستیزی و دفاع از حقوق مردم است. همین روش امیرالمومنین را امام حسن و امام حسین نیز دارند. به امام حسن بسیار ظلم شده است و حق‌خواهی و ظلم‌ستیزی او زیر همین روضه‌خوانی‌ها پنهان مانده است.

امام حسین دریافت که ادامه همان صلح‌نامه یا آتش‌بس میان امام حسن و معاویه، در زمان یزید امکان‌پذیر نیست. قیام امام هم برای آن بود که می‌گفت، اینها ظلمه هستند و هدفش را احیای دین جدش و اصلاح اسلام می‌دانست.

گاهی تصویری از امام حسن بازنمایی می‌شود مبتنی بر نرمش در برابر قدرت.

امام حسن بعد از امیرالمومنین با سه گروه روبه‌رو بود. خوارجی که امام علی را به شهادت رساندند، بعدتر با امام حسن بیعت کردند به‌شرطی‌که به جنگ با معاویه بازگردد. امام حسن اینها را می‌شناخت. گفت به جنگ معاویه می‌روم اما اگر بیعت شما مشروط به این امر است بیعت را پس بگیرید. گفتند، نه. ما در بیعت شما می‌مانیم. گروه دیگر سران قبایل بودند که همچنان دنبال افتخارات جاهلیت بودند؛ همین که امتیازی بدان‌ها داده می‌شد، رضایت داشتند. معاویه هم این را خوب می‌دانست. گروه سوم مردم خسته از جنگ و بی‌تفاوت کوفه بودند. این سه گروه در لشکر امام حسن جمع شدند و به جنگ معاویه رفتند.

امام حسن بسیار شجاع بود. در جنگ صفین امام علی می‌‌گوید، حسن و حسین را بگیرید که این‌طور بی‌محابا به جنگ نروند. می‌ترسم نسل رسول‌الله قطع شود. این در نهج‌البلاغه هست. معاویه در مقابل اول سران قبایل را به خود جلب کرد و بعد شایعه‌سازی‌های فراوان کرد درباره صلح امام حسن با خودش. خوارج هم دنبال بهانه بودند و لذا شروع به حمله‌کردن به امام حسن کردند. لذا امام حسن چاره‌ای از صلح نداشت زیرا اگر می‌جنگید همین خوارج در همان میدان جنگ او را یا می‌کشتند یا تحویل معاویه می‌دادند. سران قبایل هم که نیمه‌شب رها کردند و رفتند.

عبیدالله ابن عباس، برادر ابن عباس در زمان امیرالمومنین، والی یمن بود. وقتی بسر بن ارطاه از طرف معاویه به آنجا رفت، فرار کرد، اما دو پسر کوچکش را به کسی سپرد. بسر هم این دو فرزند را جلوی مادرشان سر برید. این عبیدالله ابن عباس حالا شده است سردار لشکر امام حسن در برابر معاویه. معاویه شبانه پیغام داد که اگر به سمت من بیایی، یک میلیون درهم به تو خواهم داد. ۵۰۰ هزار نقد و ۵۰۰ هزار بعدتر. او هم رها کرد و رفت. این بود که امام حسن چاره‌ای جز قبول صلح نداشت و شرایطی هم که او مطرح کرد با آنچه در برخی کتاب‌های تاریخی نوشته شده، بسیار تفاوت دارد. معاویه وعده داده بود خراج دارابگرد را به تو می‌دهم و حکومت بعد از من برای تو. امام حسن هم از نیات معاویه آگاه بود. پاسخ داد، اگر خراج می‌خواستم که به جنگ تو نمی‌آمدم. حکومت را هم اینگونه نمی‌خواهم. خواسته من حفظ حقوق شیعیان پدرم و اداره شهیدان جنگ صفین است. معاویه البته اینها را پذیرفت، ولی بعدتر وقتی به کوفه آمد تمام آنها را زیر پا گذاشت و خود نیز به این امر اذعان کرد. بنابراین امام حسن چاره‌ای جز صلح نداشت، وگرنه اهل جنگ هم بود.

برخی تمرکز بر مناسک عاشورا را عامل مهجورماندن پیام اصلی عاشورا می‌دانند و برخی نیز می‌گویند، مداحان جای محققان را گرفته‌اند. شهید مطهری از سه مرحله شهادت امام حسین نام می‌برد. شهادت تن به دست یزیدیان، شهادت شهرت و نام به دست متوکل عباسی و شهادت هدف به دست اهل منبر. با چنین تصریحی چرا امروزه اصلی‌ترین دریچه آشنایی مردم با امام حسین مداحان شده‌اند. کمتر دیده‌ایم که در این سال‌ها کتابی از اهل تحقیق نوشته شود و به‌طور گسترده مورد توجه مردم قرار گیرد.

روضه‌خوانان و مداحانی داریم که اهداف امام حسین و عاشورا را درست برعکس بیان می کنند. آنها مردم را به لختی، بی‌تفاوتی، گریه‌کردن و شفاعت‌جویی دعوت کردند و بزرگ‌ترین آفات قیام عاشورا، اسلام و تشیع همین مداحانی شده‌اند که چنین می‌گویند.
مرجع: هم میهن

Visited 1 times, 1 visit(s) today
لینک کوتاه:
https://booshehr24.ir/?p=10182

تازه ترین خبرها