به گزارش پیام بوشهر چرا غمگین نباشیم؟ با تورم ۵۰ درصدی دست و پنجه نرم نمیکنیم؟ عدالت اقتصادی و اجتماعی را در جامعهای با این همه شعار انقلابی و اسلامی میبینیم؟ برای آینده خودمان و فرزندانمان نگرانی نداریم؟ به تصمیمات اقتصادی سردمداران اعتماد داریم؟ به کدام یک از اتفاقاتی که هر روز و هر ساعت در اطرافمان میافتد دل خوش کنیم که غمگین نباشیم؟
افرادی که به واسطه سخنان انقلابی به همه جا رسیدهاند و پس از سالها مچشان را در جا و شرایطی میگیرند که میبینیم بله همه چیزهایی که در این سالها گفتهاند توهمی بیش نبوده است! در کوچه و خیابان، اتوبوس، تاكسی، محل كار و حتی در خانه خودمان با چهرههایی روبهرو هستیم كه غمگین و عبوساند.
چهرههایی كه در فكر فرو رفتهاند و از هر نوع حس شادی تهی هستند. شرایط ایران و وضعیت اقتصادی و معیشتی كشورمان در سالهای گذشته نفس كشیدن را برای ما بیشتر تنگ كرده است. اگر در گذشته دغدغههای اقتصادی را پدر خانواده به دوش میکشید امروزه با گسترش فضای مجازی و اینستاگرام و تلگرام، دغدغههای مالی اولین و مهمترین دغدغه نوجوانان این سرزمین هم شده است. در جایی که بسیاری از آنان در شرایطی هستند که امیدی به آینده ندارند.
تحصیلات خوب و آینده روشن به کنکور و مافیای بزرگی وصل است که تنها پول می خواهد و اگر نداشته باشی خیلی از بقیه عقبتر خواهی بود. جوانان هم که بزرگترین دغدغهها را برای ازدواج و فرزند داشتن و آینده دارند.
تا جایی که علیرغم تبلیغات و حتی تهدیدهای مقامات بسیاری حتی جرات فکر کردن به بچهدار شدن هم به ذهنشان خطور نمیکند! خوب معلوم است که نمیتوانیم در این شرایط شاد باشیم. حتی اگر کسی این مشکلات را نداشته باشد و یا کمتر درگیرش باشد، احساس غم و ناامیدی که از جامعه میگیرد او را هم غمگین و افسرده میکند، چرا که انرژی منفی آنقدر بالاست که گریزی از آن متصور نیست.
در شهر و دیار که سر هر کوچه و خیابانی جوانان رعنا و پیرمردان موسفید و حتی کودکان را میبینی که تا کمر در سطلهای زباله می گردند بلکه لقمه نانی دربیاورند، آیا میتوان شاد بود؟ در سرزمینی که وضعیت آلودگی هوا ، کمبود آب در اقصی نقاطش، فجایع محیطزیستی در هر گوشهاش هر روزه بسیاری را از خانه و کاشانهشان آواره میکند، نمیتوان به شادی زیست و این نکتهای است که همه از آن باخبرند. از دست ما که کاری برنمیآید، خوب است که مسئولان هم بدانند.